موارد تعلق سرقفلی

صرف اجاره کردن محلی سبب

ایجاد حق سرقفلی نمیشود ولوسالهای زیادی دراختیارمستاجر باشداما مواردی هست که گرفتن مبلغی تحت عنوان سرقفلی بلا اشکال است وما آن راذکرمیکنیم: ۱- مالکی راضی میشودملک خود رابه اجاره شخصی بدهد به شرطی که آن شخص مبلغی علاوه براجاره بهابه مالک بپردازد این مبلغ را حق سرقفلی میگویند. ۲-مالکی راضی میشود ملک خود را برای مدتی طولانی وبا اجا زه انتقا ل به غیر، به شخصی اجاره دهد ودر قبا ل این موافقت وجهی را از مستاجر بعنوان حق سرقفلی میگیرد. ۳- مالکی راضی میشود ملک خود رابرای مدتی طولانی اجاره دهد ودراین مدت حق افزایش اجاره بها راازخود سلب نمایدودرقبال این رضایت وجهی  بعنوان سرقفلی میگیرد. ۴- مستاجری بامالک شرط کند که او را از مغاره اخراج نکند وهر سال اجاره راتمدید کند، مالک راضی میشود و در قبال این رضایت پولی از مستاجر میگیرد، این هم حق سرقفلی نام دارد. ۵- مستاجری مثلا حق دارد پنج سال در ملکی کاسبی کند اما راضی میشود قبل ازتمام شدن مدت آن ملک رابه مالک یا غیراو(درصورت داشتن اجازه) باگرفتن مبلغی تحت عنوان سرقفلی  واگذارکند.

رجوع از هبه به چه صورت ممکن است ؟

در مورد اینکه رجوع به چه صورت ممکن است صورت خاصی بیان نشده است لذا واهب بهر شکل ممکن که کاشف از قصد رجوع  باشد میتواند رجوع کند۰ مثل اینکه  قصد خود را بنویسد یا با لفظ مقصود خود را برساند یا اینکه اقدام به تصرف نمایدماده ۴۴۹ قا نون مدنی به همین امر اشاره دارد. بنا براین اگر واهب بعد از بخشیدن ما ل به طرف خود از کرده خویش پشیمان شود وبا شیوه های مذکور عمل نماید میتوان اقدام او را رجوع محسوب نمود  البته خوب است کسی که میخواهد از هبه اش رجوع نماید با ارسا ل اظهار نامه ای برای متهب قصد خود را به اطلاع او برساند خاصیت این کار این خواهد بود که قصد خود را طریق مرجع قانونی به اطلاع طرف رسانده مضافا تاریخ رجوع مشخص است وبعدا بر سر ارزشهای افزوده ما ل اختلافی ایجاد نخواهد شد.

عقد صلح چیست

صلح عقدی است که بین دو طرف  در خصوص امری واقع میشود صلح گاهی برای  رفع اختلافات موجود ویابرای جلو گیری از تنازع احتمالی آینده صورت میگیردویا بجای یکی ازعقودمعاملاتی بکار میرود وبعبارتی عقد صلح بر دو قسم است:
۱-صلح به منظور رفع تنازع ( صلح دعوی) : که همان تراضی طرفین برای پایان دادن به دعوی است. ۲-صلح در مقام معامله: وآن عبارت از صلحی است که گاهی جایگزین عقود دیگر می شود. صلح می تواند معوض یا بدون عوض باشد در صلح معوض ضرورتی ندارد که ارزش دو عوض با هم برابر باشد، لذا ممکن است یکی در مقابل دیگری ارزش ناچیز یا کمتری داشته باشد در اینجا چند نکته لازم به یاد آوری است: ۱- هرصلحی را می توان انجام داد مگر اینکه امر غیر مشروعی باشد

فرق صلح با معاملات دیگر

فرق صلح با معاملات دیگر اینستکه اولا:  گر چه نتیجه صلح همان نتیجه معامله است ولی قیود وشرائط معامله را ندارد لذا اگرکسی منزلی را در مقابل مبلغ معینی بعنوان مال الصلح به دیگری صلح کند از نظر نتیجه مثل اینستکه بیع انجام داده بدون اینکه شرائط بیع واحکام آن حاکم باشد مثلا در مورد چنین صلحی نمی توان ادعای غبن نمود بتعبیر ساده می گوئیم در مورد صلح قید وبند بیع وجود ندارد.  

شرائط معامله

شرائط معامله به دوصورت است الف : شرائطی که الزامی است وفقدان آن موجب بطلان معامله است ب : شرائطی که اختیاری است وطرفین معامله میتوانند بگذارند شرائط الزامی عبارت است از۱-بلوغ یعنی اگر هریک از طرفین صغیر باشد معامله نافذ نیست۲-عقل یعنی اگر هریک از آنها مجنون یا محجو  باشد معامله صحیح نیست۳-هیچکدام از طرفین ممنوع المعامله نباشند۴- طرفین قصد انجام معامله داشته باشندواگر هرکدام به انجام آن مجبور شده باشند معامله واقع نمیشود۵-طرفین مالک ثمن یا مبیع باشند مثلا اگر شما مال غصبی را بخرید مالک نمیشوید . شرائط اختیاری آن شرائطی است که با توافق همدیگر میگذارید مانند اینکه هر طرف برای خود حق فسخ برای مدت معینی بگذاردویا اینکه هرکدام با طرف خود شرط کند که او کار خاصی برای او انجام دهد یا شرط کند مالی که میخرد دارای وصف خاصی باشد البته این نکته را بدانید که شرطی را مجاز هستید بگذارید که خلاف قانون یا شرع نباشد